دور سقاخانه می گردد نسیم - مهری ماهوتی
جمعه 16 مهر 1389      5443بازديد


دور سقاخانه می گردد نسیم
دانه می پاشد کنار حوض آب
چادرش بوی زیارت می دهد
بوی اشک و گریه و بوی گلاب

آسمان چشم او پر می شود
باز، از پرواز شاد کفتران
صحن را آهسته جارو می کند
خادمی با دستهای مهربان

می نشیند در نگاه خیس او
مثل یک گل، سایه فواره ها
قلب من پر می کشد مثل نسیم
هردومان هستیم مهمان رضا

محمد عزیزی«نسیم»

پای خود را می گذارم در حرم
از دلم پر می کشد اندوه و غم

با کبوترهای گنبد می روم
توی خال آسمان گم می شوم

شاپرکها، تشنه دیدار نور
شادمان سر می رسند از راه دور

چشم خود را در حرم وا می کنند
شمع را یکباره پیدا می کنند

شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا

آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها

می شوم من روز و شب همسایه ات
می شود چتر دو بالم سایه ات

مطالب بیشتر


 نظرات شما



لیلان  
باسلام خدمت استاد گرانفدرم,اقای عزیزی...درست است که ما کامپیوتر نشدیم اما....

درپشت این موجود خارق العاده نشستیم تاچند کلامی کوتاه باشما صحبت کنیم...

چشمان بی قرارو بی تاب بچه های پژوهشسرای ابن سینا منتظر حضور پرشور وامیددهنده شما برسرکلاس های ادبی انجامیباشد.

امیواریم که این پیام کوتاه اما مفید,مفیدواقع شود تاچشمان ما پرنور ز دیدارتان گردد.ازطرف لیلان بروزن نیسان.
شنبه 19 مرداد 1392
نام    
پست الكترونيكي:    
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...