مراسم بعد از خطبه غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
جمعه 06 آذر 1388      6509بازديد


مراسم بعد از خطبه غدیر پیامبر

حضرت علی علیه السلام

چگونگی بیعت مردان

با پایان یافتن خطابه پیامبر اکرم، مردم به سوى پیامبر(صلی الله علیه و آله)و امیر المؤمنین(علیه‌السلام) هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست مى‏دادند و تبریک و تهنیت مى‏گفتند.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. در یکى خود نشستند و به امیر‌المؤمنین (علیه السلام) دستور دادند تا در خیمه دیگر بنشینند. مردم دسته دسته در خیمه پیامبر (صلی الله علیه و آله) حضور مى‏یافتند و پس از بیعت و تبریک به خیمه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مى‏آمدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با حضرتش بیعت مى‏کردند و با لقب «امیر‌المؤمنین» بر آن حضرت سلام مى‏کردند، و این مقام والا را تبریک و تهنیت مى‏گفتند. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت و حضرت این مدت را در منطقه غدیر اقامت داشتند.

مسئله جالب در این بیعت آن است که کسانى که در غدیر پیش از همه با امیرالمؤمنین بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند؛ زودتر از همه بیعت خود را شکستند و پیمان خود را زیر پا گذاشتند.

در تاریخ آمده که خلیفه دوم بعد از بیعت، این کلمات را بر زبان مى‏راند: «افتخار برایت باد، گوارایت باد، اى پسر ابى طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اکنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شده‏اى»!!!

 

چگونگی بیعت زنان با امیرالمومنین

از طرف دیگر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور دادند تا ظرف آبى آورده و پرده‏اى بر روى آن زدند. امیر‌المؤمنین(علیه السلام) دست خود را در ظرف آب نهاده و زنان در سوى دیگر پرده با قرار دادن دست خود در ظرف آب، با آن حضرت بیعت کردند.

یادآورى مى‏شود که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در غدیر حضور داشتند، و کلیه همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در آن مراسم حاضر بودند.

 

عمامه سحاب پیامبر

در این مراسم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین (علیه السلام) گذاشتند و انتهاى عمامه را از پشت سر بر دوش آن حضرت قرار دادند.

 

شعر غدیر

در مراسم پر شور غدیر، حسان بن ثابت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اجازه خواست تا به مناسبت این واقعه عظیم شعرى درباره امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) بسراید.

حضرت فرمودند: بگو به برکت خداوند.

حسان در جاى بلندى قرار گرفت و گفت: «اى بزرگان قریش، سخن مرا به گواهى و امضاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) گوش کنید.» سپس اشعارى را که همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخى از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند.

 

جبرئیل در غدیر

اتمام حجت دیگر این بود که مردى زیباروى در کنار مردم مى‏گفت:

«به خدا قسم روزى مانند این روز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را محکم نمود! براى او پیمانى بست که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمى‏زند. واى بر کسى که پیمان او را بشکند.»

عمر نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: شنیدى این مرد چه مى‏گفت؟! حضرت فرمودند: او را شناختى؟ گفت: نه. حضرت فرمودند.

«او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنى. اگر چنین کنى خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود!»

 

معجزه غدیر

امضاى الهى بر غدیر، معجزه‏اى بود که پس از اعلام ولایت توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) به وقوع پیوست. حارث فهرى نزد حضرت آمد و معترضانه پرسید: آیا این ولایت که امروز اعلام کردى از جانب خدا بود؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آرى از جانب خدا بود.

حضرت علی علیه السلام

در اینجا حارث خطاب به خداوند گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد مى‏گوید حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکى بر ما بفرست!!»

همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از پشتش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد.

با این معجزه، بار دیگر بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحى سرچشمه‏ گرفته و فرمان الهى است و منکرین آن مستحق عذاب‏اند.

 

پایان مراسم غدیر

پس از سه روز، مراسم غدیر پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان «ایام الولایة» در ذهن‌ها نقش بست. گروه‌ها و قبائل عرب، پس از وداع با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معرفت کامل به جانشین آن حضرت راهى شهر و دیار خود شدند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) عازم مدینه گردیدند.

خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

 

اتمام حجت جهانى در غدیر

جا داشت بیش از یکصد و بیست هزار نفر حاضر در غدیر، هر یک به سهم خود خطبه غدیر را حفظ کنند و متن آن را در اختیار فرزندان و فامیل و دوستان خود قرار دهند.

البته فضاى جامعه مسلمین پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) - که گفتن و نوشتن معارف و سنن پیامبر که سال‌هاى متمادى در آن ممنوع بود ـ سبب شد که مردم نتوانند سخنان سرنوشت‏ساز پیامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را بازگو کنند و در فکر اجراى آن در عینیت جامعه باشند. پیداست که مطرح کردن غدیر مساوى با برچیدن بساط غاصبین خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنین کارى را نمى‏دادند.

اما غدیر، به صورتى در سینه‏ها جاى گرفت که عده زیادى خطابه غدیر یا قسمتى از آن را حفظ کردند و براى نسل‌هاى آینده به یادگار گذاشتند، و هیچ کس را قدرت منع از انتشار چنین خبر مهمى‏نبود. لذا بین اکثریت مسلمین، هیچ حدیثى به اندازه «حدیث غدیر» روایت کننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر رجال و درایت فوق العاده است.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) با توجه به آینده بلندمدت دین الهى تا آخرین روز دنیا و دامنه وسیع مسلمین در حد جهانى، جانشینان خود تا روز قیامت را در این خطابه رسمى ‏به جهانیان معرفى فرمودند.

اگر گروه‌هایى از مسلمین در طول زمان‌ها همچنان در مقابل جانشینان حقیقى پیامبرشان سر تعظیم فرود نیاورده و نمى‏آورند، ولى جمع عظیم شیعیان در طول تاریخ، فقط على بن ابى طالب و یازده امام(علیهم السلام) از فرزندان او را جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله) مى‏دانند.

اگر اجتماع آن روز مسلمین، خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در مرحله عمل ندیدند، ولى بسیارى از نسل‌هاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پیامبرشان را شناختند که این بالاترین هدف از «غدیر» بود.

مطالب بیشتر


 نظرات شما



نام    
پست الكترونيكي:    
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...