ویژگی‌ها و فضائل حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در منابع شیعه
پنج شنبه 28 مرداد 1395      4599بازديد

ویژگی‌ها و فضائل حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در منابع شیعه
حضرت خدیجه سلام الله علیها، اولین زنی بود که به پیامبر صلی الله علیه وآله ایمان آورد و تمام دارایی و ثروت خود را در راه پیامبرش و در راه ترویج اسلام خرج کرد. وی دارای فضائل و خصوصیات منحصر به فردی بود که مورد عنایت خداوند، پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت تا آنجا خداوند به وجود ایشان مباهات نمود. در منابع شیعه فضائل فراوانی برای این بانوی اسلام ذکر شده است. شیخ علی نمازی در کتاب «مستدرک سفینة البحار» درباره فضائل ایشان می‌گوید:

فضائل خدیجة ومناقبها أکثر من أن تحصى متفرّقة على الأبواب

«فضائل حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در ابواب مختلف قابل شمارش نیست.

النمازی الشاهرودی ، الشیخ علی ، مستدرک سفینة البحار ،ج 3ص 34، تحقیق : تحقیق وتصحیح : الشیخ حسن بن علی النمازی، ناشر : مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة

در این مقاله به ذکر مواردی از ویژگی‌های و فضائل ام المؤمنین خدیجه علیها السلام در منابع و روایات شیعه می پردازیم: 

حضرت خدیجه (س)، برترین همسر پیامبر (ص)

ابن بابویه قمی روایتی را در خصوص برتری حضرت خدیجه علیها السلام بر زنان دیگر پیامبر صلی الله علیه و اله نقل می‌کند:

حدثنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانی رضی الله عنه قال حدثنا الحسین بن علی بن الحسین السکری قال حدثنا محمد بن زکریا الجوهری عن جعفر بن محمد بن عمارة عن أبیه عن أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق ع قال: تزوج رسول الله ص بخمس عشرة امرأة و دخل بثلاث عشرة منهن و قبض عن تسع فأما اللتان لم یدخل بهما فعمرة و السنى‏  و أما الثلاث عشرة اللاتی دخل بهن فأولهن خدیجة بنت خویلد ثم سورة [سودة] بنت زمعة ثم أم سلمة و اسمها هند بنت أبی أمیة ثم أم عبد الله عائشة بنت أبی بکر ثم حفصة بنت عمر ثم زینب بنت خزیمة بن الحارث أم المساکین ثم زینب بنت جحش ثم أم حبیبة رملة بنت أبی سفیان ثم میمونة بنت الحارث ثم زینب بنت عمیس ثم جویریة بنت الحارث ثم صفیة بنت حیی بن أخطب و التی‏ وهبت نفسها للنبی‏ ص خولة بنت حکیم السلمی و کان له سریتان یقسم لهما مع أزواجه ماریة و ریحانة الخندفیة و التسع اللاتی قبض عنهن عائشة و حفصة و أم سلمة و زینب بنت جحش و میمونة بنت الحارث و أم حبیبة بنت أبی سفیان و صفیة بنت حیی بن أخطب و جویریة بنت الحارث و سورة [سودة] بنت زمعة و أفضلهن‏ خدیجة بنت خویلد ثم أم سلمة بنت أبی أمیة ، ثم میمونة بنت الحارث.

«حضرت رسول صلی الله علیه وآله با پانزده زن عقد ازدواج برقرار نمود که با سیزده نفر از آنان همبستر شد و وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفت نُه تن از همسران ایشان در قید حیات بودند. نام دو نفرى که حضرت رسول صلی الله علیه وآله با ایشان آمیزش نکرد، «عمرة و سنا» بود، اما سیزده زنی که آن حضرت با آنها همبستر شد عبارتند از:

خدیجه دختر خویلد، سوده دختر زمعه، اُمّ سلمه هند دخترأبی اُمیّه، عایشه دختر ابی­بکر، حفصه دختر عمر، زینب دختر خزیمه بن حارث (معروف به اُمّ المساکین)، زینب دخترجحش، اُمّ حبیبه رمله دختر أبی سفیان، میمونه دختر حارث، زینب دختر عمیس، جویریه دختر حارث، صفیّه دختر حیّ بن أخطب. یک زن هم خود را به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هدیه نمود که «خوله دختر حکیم سلمی» نام داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دو کنیز هم به نام «ماریه قبطیه و ریحانه خندفیّه» داشت که با آنها مانند بقیه زنان خود برخورد می نمود و مانند بقیه همسران، روزهایی را برای آنان قرار داده بود. و نُه همسری که در زمان وفات آن حضرت در قید حیات بودند، عبارتند از: «عایشة، حفصة، اُمّ سلمة، زینب دخترجحش، میمونة دخترحارث، اُمّ حبیبة، صفیّة، جویریّة، سودة». و با فضیلت ترین همسران آن حضرت به ترتیب:ام المؤمنین حضرت خدیجه، سپس ام المؤمنین اُمّ سلمه، و بعد از ایشان ام المؤمنین میمونهسلام الله علیهن می باشند».

ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ص419، محقق: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، 1362ش. 

حضرت خدیجه(س) در خانه‌های بهشتی در کنار حضرت آسیه و مریم

روایتی را شیخ طوسی درباره جایگاه بهشتی حضرت خدیجه علیها السلام چنین نقل می‌کند:

 أخبرنا محمد بن محمد، قال: أخبرنا أبو القاسم جعفر بن محمد، عن أبیه، عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن العباس بن عامر القصبانی، عن أبان بن عثمان الأحمر، عن برید العجلی، قال: سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد (علیهما السلام) یقول: لما توفیت خدیجة (رضی الله عنها) جعلت فاطمة (صلوات الله علیها) تلوذ برسول الله (صلى الله علیه و آله) و تدور حوله، و تقول: یا أبت، أین أمی قال: فنزل جبرئیل (علیه السلام) فقال له: ربک یأمرک أن تقرئ فاطمة السلام، و تقول لها: إن أمک فی بیت من قصب، کعابه‏ من ذهب، و عمده یاقوت أحمر، بین آسیة و مریم بنت عمران، فقالت فاطمة (علیها السلام): إن‏ الله‏ هو السلام‏، و منه السلام، و إلیه السلام

امام صادق علیه السلام می فرماید: هنگامى که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) رحلت کرد حضرت فاطمه سلام الله علیها که کودکى بیش نبود دائما به رسول خدا پناه می‌برد و در اطراف ایشان مى چرخید و می فرمود: اى پدر! مادرم کجاست؟ امام فرمود: در این حال جبرئیل بر پیامبر ( صلی الله علیه وآله) نازل شد و گفت: خداوند مى‏فرماید: به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در بهشت در یک خانه‏اى است از نى که دیوارهاى آن از طلا و ستونهاى آن از یاقوت سرخ است‏، . و در کنار «آسیه» همسر فرعون و «مریم» دختر عمران قرار دارد. و حضرت فاطمه سلام الله علیها مى‏فرمود: خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوى اوست‏ سلام.

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی) ص175، دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق. 

سیده زنان بهشتی

هر چند مشهور است که حضرت فاطمه سلام الله علیها سرور زنان بهشت است، اما در برخی روایات اشاره شده است که مادر حضرت فاطمه علیها السلام نیز سیده زنان بهشت است

خزاز قمی روایتی را چنین نقل می‌کند:

حدثنا الحسین بن علی الرازی قال حدثنی إسحاق بن محمد بن خالویه قال حدثنی یزید بن سلیمان البصری قال حدثنی شریک عن الرکین بن الربیع عن القاسم بن حسان عن زید بن ثابت قال قال رسول الله ص‏ معاشر الناس ألا أدلکم على خیر الناس جدا و جدة قلنا بلى یا رسول الله قال الحسن و الحسین أنا جدهما و جدتهما خدیجة سیدة نساء أهل الجنة ألا أدلکم على خیر الناس أبا و أما قلنا بلى یا رسول الله قال الحسن و الحسین أبوهما علی بن أبی طالب و أمهما فاطمة سیدة نساء العالمین ...

پیامبر (صلی الله علیه وآله)‌فرمود ای مردم آیا شما را به بهترین مردم از نظر جد و جده معرفی نکنم؟ فرمودند بله یا رسول الله معرفی کن حضرت فرمود:‌حسن و حسین که جدشان من و مادر بزرگشان خدیجه است که سرور زنان اهل بهشت است آیا شما را بهترین مردم از نظر پدر و مادر معرفی نکنم؟ گفتیم بله یا رسول الله حضرت فرمود حسن و حسین که پدرشان علی و مادرشان فاطمه سرور زنان جهانیان است

خزاز رازى، على بن محمد، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص98 بیدار - قم، 1401 ق.

لازم به ذکر است که این روایت با روایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها را سرور زنان بهشت معرفی می کند، در تناقض نیست زیرا این مقام برای حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به زنان دیگر غیر از حضرت فاطمه سلام الله علیها، ثابت است چنانچه در همین روایت نیز آمده بود که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها این مقام در در دو دنیا دارد و سرور زنان هر دو عالم است یعنی چه در این دنیا و چه در جهان آخرت، حضرت زهرا سلام الله علیها بر تمامی زنان حتی مادرشان، برتری دارند. 

مقام شفاعت

در روایتی نقل شده است که حضرت خدیجه علیها السلام در کنار پنج تن آل عبا، در آخرت محبان و شیعیان را شفاعت می‌کند

روایت چنین است:

علی بن محمد بن علی بن سعد الأشعری‏ عن حمدان بن یحیى‏  عن بشر بن حبیب، عن أبی عبد الله ع‏ أنه سئل عن قول الله عز و جل‏ و بینهما حجاب و على الأعراف رجال‏  قال: «سور بین الجنة و النار، قائم علیه محمد  صلی الله علیه وآله و علی و الحسن و الحسین و فاطمة و خدیجة ع فینادون: أین محبونا أین شیعتنا، فیقبلون إلیهم فیعرفونهم بأسمائهم و أسماء آبائهم، و ذلک قوله تعالى‏ یعرفون کلا بسیماهم‏  فیأخذون بأیدیهم (فیجوزون بهم) الصراط و یدخلونهم الجنة»

بشر بن حبیب می گوید از امام صادق علیه السلام راجع به تفسیر آیه « ‏ بین آن دو پرده‏ای است و در اعراف مردانی هستند» ، سوال شد، امام فرمود دیواری بین بهشت و جهنم است، پیامبر صلی الله علیه وآله، على، حسن، حسین، فاطمه و خدیجه  علیهم السلام بر روی آن ایستاده‌اند  فریاد می‌زنند کجایند محبین ما کجایند شیعیان ما؟. دوستان و شیعیان را به خدمت آن بزرگواران  مى‏آورند که آنها را به نام و نام پدرهاشان می‌شناسند این است تفسیر آیه‏ یعرفون کلا بسیماهم‏ دست آنها را می‌گیرند و از پل صراط عبور می دهند و وارد بهشت می‌نمایند.

حلى، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر ،ص174 مؤسسة النشر الإسلامی - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1421 ق؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏24 ؛ ص255، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

در این روایت حضرت خدیجه در کنار معصومین علیهم السلام محبین و شیعیان را شفاعت می‌کند. 

بهشت مشتاق حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

در روایتی نقل شده است که بهشت مشتاق چهار زن می‌باشد که یکی از آنها حضرت خدیجه علیها السلام است؛ علامه مجلسی روایت را چنین نقل می‌کند:

و من کتاب مولد فاطمة لابن بابویه روی أن النبی ص قال: اشتاقت‏ الجنة إلى‏ أربع‏ من النساء مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون و هی زوجة النبی ص فی الجنة و خدیجة بنت خویلد زوجة النبی ص فی الدنیا و الآخرة و فاطمة بنت محمد ص.

در کتاب «مولد فاطمه» نوشته ابن بابویه روایت شده که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: بهشت مشتاق چهار زن مى‏باشد: مریم دختر عِمران، آسیه زن فرعون که در بهشت همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله) است و خدیجه (سلام الله علیها) که همسر حضرت در دنیا و آخرت می‌باشد و حضرت فاطمة (سلام الله علیها).

.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،  بحار الأنوار (ط - بیروت) ، ج‏43 ، ص53 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

در روایت دیگری نقل شده است که حضرت خدیجه علیها السلام در بهشت دارای خیمه مخصوصی می‌باشد:

حدثنا أحمد بن محمد عن جعفر بن محمد بن مالک الکوفی عن محمد بن عمار عن أبی بصیر قال: کنت عند أبی عبد الله ع فرکض برجله الأرض فإذا بحر فیه سفن من فضة فرکب و رکبت معه حتى انتهى إلى موضع فیه خیام من فضة فدخلها ثم خرج فقال رأیت الخیمة التی دخلتها أولا فقلت نعم قال تلک خیمة رسول الله ص و الأخرى‏ خیمة أمیر المؤمنین ع و الثالث خیمة فاطمة و الرابعة خیمة خدیجة و الخامسة خیمة الحسن و السادسة خیمة الحسین و السابعة خیمة علی بن الحسین و الثامنة خیمة أبی و التاسعة خیمتی و لیس أحد منا یموت إلا و له خیمة یسکن فیها.

ابو بصیر می‌گوید: خدمت امام صادق ( علیه السلام) بودم که با پاى خود به زمین زد، دریائى پیدا شد که در آن کشتیهائى از نقره بود من و حضرت سوار یک کشتى شدیم تا رسیدیم به محلى که خیمه‏هائى از نقره برپا بود حضرت داخل آنها شد و خارج شد به من فرمود دیدى خیمه اولى که داخل شدم. گفتم آرى فرمود آن خیمه پیامبر (صلی الله علیه وآله) است دیگری خیمه امیر المؤمنین ( علیه السلام) سومى خیمه فاطمه (سلام الله علیها) چهارم خیمه خدیجه (سلام الله علیها)  پنجم خیمه امام حسن (علیه السلام)  ششم خیمه حضرت حسین ( علیه السلام) هفتم خیمه على بن  الحسین ( علیه السلام) هشتم خیمه پدرم و نهم خیمه من هر یک از ما  از دنیا برود در یکى از این خیمه‏ها ساکن مى‏شود.

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ؛ ج‏1 ؛ ص405 مکتبة آیة الله المرعشی النجفی - ایران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق. 

مباهات هر روز خداوند به وجود حضرت خدیجه (س)

در روایتی نقل شده است که خداوند هر روز به وجود حضرت خدیجه علیها السلام مباهات می‌کرد:

و روی‏ أنها ولدت خمس سنین قبل ظهور الرسالة  و نزول الوحی و قیل بینا النبی ص جالس بالأبطح و معه عمار بن یاسر و المنذر بن الضحضاح و أبو بکر و عمر و علی بن أبی طالب و العباس بن عبد المطلب و حمزة بن عبد المطلب إذ هبط علیه جبرئیل ع فی صورته العظمى قد نشر أجنحته حتى أخذت من المشرق إلى المغرب فناداه یا محمد العلی الأعلى یقرأ علیک السلام و هو یأمرک أن تعتزل عن خدیجة أربعین صباحا فشق ذلک على النبی ص و کان لها محبا و بها وامقا  قال فأقام النبی صلى الله علیه و آله أربعین یوما یصوم النهار و یقوم اللیل حتى إذا کان فی آخر أیامه تلک بعث إلى خدیجة بعمار بن یاسر و قال قل لها یا خدیجة لا تظنی أن انقطاعی عنک [هجرة] و لا قلى‏  و لکن ربی عز و جل أمرنی بذلک لتنفذ [لینفذ] أمره فلا تظنی یا خدیجة إلا خیرا فإن الله عز و جل لیباهی‏ بک‏ کرام‏ ملائکته کل یوم مرارا فإذا جنک اللیل فأجیفی‏  الباب و خذی مضجعک من فراشک فإنی فی منزل فاطمة بنت أسد فجعلت خدیجة تحزن فی‏کل یوم مرارا لفقد رسول الله ص فلما کان فی کمال الأربعین هبط جبرئیل ع فقال یا محمد العلی الأعلى یقرئک السلام و هو یأمرک أن تتأهب لتحیته و تحفته قال النبی ص یا جبرئیل و ما تحفة رب العالمین و ما تحیته قال لا علم لی قال فبینا النبی ص کذلک إذ هبط میکائیل و معه طبق مغطى بمندیل سندس أو قال إستبرق فوضعه بین یدی النبی ص و أقبل جبرئیل ع و قال یا محمد یأمرک ربک أن تجعل اللیلة إفطارک على هذا الطعام فقال علی بن أبی طالب ع کان النبی ص إذا أراد أن یفطر أمرنی أن أفتح الباب لمن یرد إلى الإفطار فلما کان فی تلک اللیلة أقعدنی النبی ص على باب المنزل و قال یا ابن أبی طالب إنه طعام محرم إلا علی قال علی ع فجلست على الباب و خلا النبی ص بالطعام و کشف الطبق فإذا عذق‏  من رطب و عنقود من عنب فأکل النبی ص منه شبعا و شرب من الماء ریا و مد یده للغسل فأفاض الماء علیه جبرئیل و غسل یده میکائیل و تمندله إسرافیل و ارتفع فاضل الطعام مع الإناء إلى السماء ثم قام النبی ص لیصلی فأقبل علیه جبرئیل و قال الصلاة محرمة علیک فی وقتک حتى تأتی إلى منزل خدیجة فتواقعها فإن الله عز و جل آلى‏ على نفسه أن یخلق من صلبک فی هذه اللیلة ذریة طیبة فوثب رسول الله ص إلى منزل خدیجة قالت خدیجة رضوان الله علیها و کنت قد ألفت الوحدة فکان إذا جنتنی اللیل غطیت رأسی و أسجفت‏  ستری و غلقت بابی و صلیت وردی و أطفأت مصباحی و أویت إلى فراشی فلما کان فی تلک اللیلة لم أکن بالنائمة و لا بالمنتبهة إذ جاء النبی صلى الله علیه و آله فقرع الباب فنادیت من هذا الذی یقرع حلقة لا یقرعها إلا محمد ص قالت خدیجة فنادى النبی ص بعذوبة کلامه و حلاوة منطقه افتحی یا خدیجة فإنی محمد قالت خدیجة فقمت فرحة مستبشرة بالنبی ص و فتحت الباب و دخل‏ النبی المنزل و کان ص إذا دخل المنزل دعا بالإناء فتطهر للصلاة ثم یقوم فیصلی رکعتین یوجز فیهما ثم یأوی إلى فراشه فلما کان فی تلک اللیلة لم یدع بالإناء و لم یتأهب بالصلاة «1» غیر أنه أخذ بعضدی و أقعدنی على فراشه و داعبنی و مازحنی و کان بینی و بینه ما یکون بین المرأة و بعلها فلا و الذی سمک السماء و أنبع الماء ما تباعد عنی النبی ص حتى حسست بثقل فاطمة فی بطنی.

روایت شده که حضرت فاطمه سلام الله علیها پنج سال قبل از بعثت متولد شد. و گفته شده که روزى رسول خدا در [منطقه] ابطح نشسته بود و همراه او عمار بن یاسر، منذر بن‏ ضحضاح، ابو بکر، عمر، على بن ابى طالب، عباس بن عبد المطلب، و حمزة بن عبد المطلب نشسته بودند که جبرئیل در صورت عظماى خود فرود آمده و بالهاى خود را در طرفین مشرق و مغرب خود پهن نموده و گفت: اى محمد! خداوند بلند مرتبه تو را سلام مى‏رساند و امر مى‏کند که چهل روز از خدیجه دورى نمایى. و این کار براى پیامبر بسیار دشوار بود زیرا خدیجه را بسیار دوست مى‏داشت و به وى دلبستگى فراوان داشت. پیامبر برخاست و چهل روز را روزه گرفته، چهل شب را به بیدارى و عبادت خداوند متعال گذرانید، در روزهاى آخرین عمار بن یاسر را به سوى خدیجه فرستاد و به وى پیغام داد: اى خدیجه! خیال نکنى که دلیل دورى من از تو به سبب غضبى است که نسبت به تو دارم بلکه خداوند متعال این دورى را امر فرموده و من براى امتثال فرمان او چنین مى‏کنم و تو جز خیر، در این مورد هیچ اندیشه دیگرى نداشته باش که خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب تو بر ملائکه مباهات مى‏ورزد. هنگام شب پشت درب را محکم کن و به آسودگى بخواب، و بدان که من در این ایام در منزل مادرم فاطمه بنت اسد- مادر على بن ابى طالب، یعنى در منزل عمویم- هستم. خدیجه در دوران این دورى در هر روزى چند بار محزون و اندیشناک مى‏شد.

پس از اتمام چهل روز جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و فرمود: اى محمد! خداوند بر تو درود مى‏فرستد و تو را امر مى‏کند تا از تحفه و هدیه او بهره‏مند گردى. پیامبر فرمود: تحفه پروردگار عالمیان چیست؟ و مژده او کدام است؟ جبرئیل گفت: نمى‏دانم. در این حال میکائیل فرود آمد و همراه او طبقى بود که با پارچه‏اى پشمى پوشیده شده بود، و آن را در مقابل پیامبر گذارد، و جبرئیل نزدیک آمده و گفت: اى محمد! خداوند فرمان مى‏دهد که امروز را با این طعام افطار کنى. على بن ابى طالب گوید: هنگامى که پیامبر اراده افطار مى‏نمود به من امر مى‏کرد که درب خانه را باز کنم تا هر که مایل است داخل شود و از آن طعام استفاده نماید، ولى در این شب پیامبر مرا بر درب خانه قرار داد و فرمود: این طعام خاص، براى غیر من حرام است. سپس پارچه را از روى طبق برداشت و در زیر آن خوشه‏اى از خرما و خوشه‏اى از انگور بود، رسول اکرم به اندازه کافى از آنها خورد و آب کاملى نیز نوشید و جبرئیل بر دستان او آب‏ ریخته، و میکائیل دستانش را با آن آب شست و اسرافیل آنها را خشک نمود، و باقى طعام و ظرف آب را به آسمان بازگردانیدند، پس از آن پیامبر برخاست تا نماز بگزارد که جبرئیل جلو آمد و گفت: نماز در این وقت براى تو حرام است تا آنکه به منزل خدیجه بروى و او را دیدار کنى و با وى همبستر شوى، که خداوند اراده کرده از صلب تو در این شب ذریه‏اى طیبه متولد نماید. رسول خدا شتابان به سوى منزل خدیجه به راه افتاد.

خدیجه گوید: من به تنهایى عادت کرده بودم، لذا وقتى شب مى‏شد سرم را مى‏پوشانیدم و پرده را مى‏انداختم، و درب را مى‏بستم و پشت آن را مى‏انداختم، و خداى را عبادت مى‏کردم- به نماز یا قرائت قرآن- و چراغ را خاموش مى‏نمودم و مى‏خوابیدم، در آن شب به خصوص، هنوز نخوابیده بودم که پیامبر آمده و در را به صدا در آورد، من پرسیدم: کیست که در خانه مرا مى‏زند در حالى که کسى غیر از محمد این درب را به صدا در نیاورده است؟ و صداى متین پیامبر را از آن سوى در شنیدم که گفت: اى خدیجه! در را باز کن که من محمد هستم. من در حالى که خوشحال بودم برخاسته و در را باز کردم، پیامبر داخل منزل شده ظرف آب را طلبید تا وضو بسازد و نماز بگزارد. پس از آن دو رکعت نماز خفیف به جاى آورد، سپس به سوى بستر رفت. وى در این شب نماز زیادى به جاى نیاورد بلکه دست مرا گرفته و بر بسترش نشانید، و میان ما آنچه که میان همسران واقع مى‏شود واقع گردید، و الله که در همان شب ثقل و سنگینى فاطمه را در بطن خود احساس کردم.

و در همین کتاب از مفضل بن عمر روایت شده که گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم که ولادت حضرت فاطمه چگونه بوده است، فرمود: ...

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏16 ؛ ص78، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از مقربین و سابقین

علامه مجلسی روایتی را چنین نقل می‌کند:

... عن جابر بن عبد الله رضی الله عنه عن النبی ص قال: قوله تعالى‏ و مزاجه من تسنیم‏ قال هو أشرف شراب فی الجنة یشربه محمد و آل محمد و هم المقربون‏ السابقون‏ رسول الله ص و علی بن أبی طالب و الأئمة و فاطمة و خدیجة صلوات الله علیهم و ذریتهم الذین اتبعتهم بإیمان لیتسنم علیهم من أعالی دورهم.

جابر بن عبد الله از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره آیه: «و مزاجه من تسنیم‏» نقل کرده است که حضرت  فرمودند: عالیترین آشامیدنى است که در بهشت وجود دارد که محمد و آل محمد صلى الله علیه و آله از آن می‌نوشند، مصداق مقربین و سابقون از رسول الله (صلی الله علیه وآله) و على بن ابى طالب، فاطمه، خدیجه علیهم السلام  و فرزندان آنها هستند که از نظر ایمان پیروشان بوده‏اند این نهر از بالای قصر بهشتى آنها فرو می‌ریزد.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ج‏8  ص150،دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. 

سلام خاص الهی بر حضرت  خدیجه (سلام الله علیها)

در تفسیر عیاشی نقل شده است:

عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن أبی جعفر ع قال حدث أبو سعید الخدری أن رسول الله ص قال: إن جبرئیل ع قال لی لیلة أسری بی حین رجعت و قلت یا جبرئیل هل لک من حاجة قال حاجتی أن تقرأ على خدیجة من الله و منی السلام و حدثنا عند ذلک أنها قالت حین لقاها نبی الله صلى الله علیه و آله فقال لها الذی قال جبرئیل فقالت إن‏ الله‏ هو السلام‏ و منه السلام و إلیه السلام و على جبرئیل السلام‏

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله) فرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی» پیامبر صلی الله علیه وآله وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. حضرت خدیجه فرمود: همانا خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.

عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی ؛ ج‏2 ؛ ص279  المطبعة العلمیة - تهران، چاپ: اول، 1380 ق.

.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏16 ؛ ص7 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. 

حضرت خدیجه سلام الله علیها از جمله چهار زن برگزیده

 شیخ صدوق روایتی را در این خصوص چنین نقل کرده است:

حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رضی الله عنه قال حدثنی أبی قال حدثنی محمد بن أحمد قال حدثنی أبو عبد الله الرازی عن الحسن بن علی بن أبی عثمان عن موسى بن بکر عن أبی الحسن الأول ع قال قال رسول الله ص‏ إن الله تبارک و تعالى اختار من کل شی‏ء أربعة اختار من الملائکة جبرئیل و میکائیل و إسرافیل و ملک الموت ع و اختار من الأنبیاء أربعة للسیف إبراهیم و داود و موسى و أنا و اختار من البیوتات أربعة فقال‏ إن الله اصطفى آدم و نوحا و آل إبراهیم و آل عمران على العالمین‏ و اختار من البلدان أربعة فقال عز و جل‏ و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الأمین‏ فالتین المدینة و الزیتون بیت المقدس و طور سینین الکوفة و هذا البلد الأمین مکة و اختار من‏ النساء أربعامریم و آسیة و خدیجة و فاطمة و اختار من الحج أربعة الثج و العج و الإحرام و الطواف فأما الثج فالنحر و العج ضجیج الناس بالتلبیة و اختار من الأشهر أربعة رجب [رجبا] و شوال [شوالا] و ذو القعدة [ذا القعدة] و ذو الحجة [ذا الحجة] و اختار من الأیام أربعة یوم الجمعة و یوم الترویة و یوم عرفة و یوم النحر.

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله) فرمود: خداى تبارک و تعالى از هر چیز چهار چیز را برگزید از فرشتگان جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و فرشته مرگ (عزرائیل) را و از پیامبران، چهار نفر براى مبارزه بوسیله شمشیر: ابراهیم، داود، موسى و من و از خاندانها چهار خاندان که فرمود: خداوند آدم، نوح، خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید و از شهرها چهار شهر برگزید و فرمود: سوگند به تین و زیتون و طور سنین و این بلد امین پس مقصود از تین مدینه است و از زیتون بیت المقدس و از طور سینین کوفه و از بلد امین مکه و از زنها چهار زن برگزید مریم،آسیة، خدیجة و فاطمة و از اعمال حج چهار عمل را برگزید قربانى کردن، صدا به لبیک بلند کردن، احرام، طواف و از ماه‏ها چهار ماه که ماههاى حرامند برگزید رجب، شوال،ذى قعدة و ذى الحجة و از روزها چهار روز برگزید روز جمعه، روز ترویة (هشتم ذى الحجة)، روز عرفه و روز عید قربان

ابن بابویه، محمد بن على، الخصال ؛ ج‏1 ؛ ص225 جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، 1362ش.

در روایت دیگری چنین آمده است:

تفسیر فرات بن إبراهیم محمد بن إبراهیم الفزاری معنعنا عن أبی مسلم الخولانی قال: دخل النبی ص على فاطمة الزهراء علیها السلام و عائشة و هما تفتخران و قد احمرت وجوههما فسألهما عن خبرهما فأخبرتاه فقال النبی ص یا عائشة أو ما علمت أن الله‏ اصطفى آدم و نوحا و آل إبراهیم و آل عمران‏ و علیا و الحسن و الحسین و حمزة و جعفرا و فاطمة و خدیجة على‏ العالمین

روزی پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر حضرت زهرا علیها السلام و عایشه وارد شد در حالی که آن دو برای همدیگر مباهات می‌کردند با (دیدن پیامبر) صورت هر دو سرخ شد پیامبر (صلی الله علیه وآله) از مطالبی که درباره آن به همدیگر مباهات می‌کردند، سوال کرد آن دو نیز به پیامبر (صلی الله علیه وآله) خبر دادند پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ای عایشه خبر نداری که خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، فاطمه، و خدیجه علیهم السلام را بر عالمین برگزید

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏37 ؛ ص63 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی ؛ ؛ ص80 مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی - تهران، چاپ: اول، 1410 ق.

افتخارو مباهات امام حسین علیه السلام به جده‌اش

شیخ صدوق روایتی را نقل کرده است که روز عاشورا امام حسین علیه السلام در معرفی خود به یزیدیان در روز عاشوراء، نام جده‌اش خدیجه علیها السلام را نیز می‌برد و به آن افتخار می‌کرد:

..قال أنشدکم الله هل تعلمون أن جدی رسول الله ص قالوا اللهم نعم قال أنشدکم الله هل تعلمون أن أمی فاطمة بنت محمد قالوا اللهم نعم قال أنشدکم الله هل تعلمون أن أبی علی بن أبی طالب قالوا اللهم نعم قال أنشدکم الله هل تعلمونأن جدتی‏ خدیجة بنت خویلد أول نساء هذه الأمة إسلاما قالوا اللهم نعم‏

شما را به خدا آیا مى‏دانید که رسول الله صلى الله علیه و آله جد من است؟» گفتند: خداوندا آرى. فرمود: شما را به خدا آیا مى‏دانید که مادرم فاطمه دختر محمد است؟» گفتند: آرى. فرمود: شما را به خدا آیا مى‏دانید که پدرم على بن ابى طالب است؟ گفتند: خداوندا آرى. فرمود: شما را به خدا آیا مى‏دانید که جده‏ام خدیجه دخت خویلد  اول زن مسلمان امت است؟ گفتند بله

ابن بابویه، محمد بن على، ا الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص158، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.

ابن طاووس، على بن موسى - فهرى زنجانى، احمد، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 86 / ترجمه فهرى، جهان - تهران، چاپ: اول، 1348ش. 

حضرت خدیجه علیها السلام ثروتمندترین فرد در مکه

لازم به ذکر است که حضرت خدیجه علیها السلام از ثروتمندان زمان خود خود بود تا آنجا که کسی از او ثروتمندتر در مکه نبود و حتی تجار نیز از سر سفره خوان حضرت استفاده می‌کردند

در بحار الانوار در خصوص ثروت حضرت خدیجه علیها السلام چنین آمده است

:لیس بمکة أکثر مالا من خدیجة

در مکه کسی از خدیجه(س) ثروتمندتر نبود

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، ج16، ص 21) دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپدوم، 1403 ق.


همچنین آمده است:


  کان لخدیجه (سلام الله علیها) فی کل ناحیه عبید و مواشی، حتی قیل ان لها ازید من ثمانین الف جمل متفرقه فی کل مکان و کان لها فی کل ناحیه تجاره و فی کل بلد مال، مثل مصر و الحبشه و غیرها

 برای حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در هر ناحیه غلامان، احشام و اغنامی بود تا جایی که گفته شده: برای ایشان بیش از هشتاد هزار شتر در مناطق مختلف برای تجارت قرار داشت و در مناطق مختلفی چون مصر و حبشه تجارت­خانه داشتند .

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، ج16، ص 22  دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپدوم، 1403 ق.

و یا نقل شده است که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) منزل بزرگی داشت که تمامی مردم مکه را در بر می گرفت:

و کان لخدیجة دار واسعة تسع أهل مکة جمیعا و قد جعلت أعلاها قبة من الحریر الأزرق و قد رقمت فی جوانبها صفة الشمس و القمر و النجوم و قد ربطته من حبال الإبریسم‏ و اوتاد الفولاد

برای حضرت خدیجه(س) منزل وسیعی بود که تمامی مردم مکه را در بر می گرفت: که در بالای این منزل گنبدی از ابریشم آبی قرار داده بودند و در آن نقش های خورشید و ماه و ستارگان بود و آن گنبد ابریشمی زیبا را با طناب هایی از ابریشم و میخ هایی از فولاد محکم کرده بودند

». بحار الانوار، ج16، ص 22

اموال حضزت بقدری بود که حتی مردم و تجار دیگر نیز از آن استفاده می کردند

قد انتفع بمالها أکثر الناس و هی تعطی مالها سائر من یسألها التجارة

از اموال او بیشتر مردم بهره می‌برند و حتی اموال خود را به تجاری که از او در خواست کمک می‌کردند، می‌بخشید

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، ج16، ص 22  دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپدوم، 1403 ق.

حضرت خدیجه(سلام الله علیها) تمام این ثروت خود را در راه دین اسلام مصرف کرد چنانچه در ادامه می پردازیم: 

انفاق تمام اموال در راه اسلام و پیامبر(صلی الله علیه وآله)

در روایتی از ابن عباس در ذیل آیه «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‏» «و تو را فقیر و نیازمند یافت پس بى‏نیاز کرد» آمده است که مراد بی‌نیاز کردن پیامبر صلی الله علیه و آله توسط اموال حضرت خدیجه می‌باشد

شیخ صدوق روایت را چنین نقل می‌کند

حدثنا أحمد بن الحسن القطان قال حدثنا أحمد بن یحیى بن زکریا القطان قال حدثنا بکر بن عبد الله بن حبیب قال حدثنا تمیم بن بهلول عن أبیه عن أبی الحسن‏ العبدی عن سلیمان بن مهران عن عبایة عن ابن عباس قال: سألته‏ عن قول الله عز و جل‏ أ لم یجدک یتیما فآوى‏  قال إنما سمی یتیما لأنه لم یکن له نظیر على وجه الأرض من الأولین و لا من الآخرین فقال الله عز و جل ممتنا علیه بنعمته- أ لم یجدک یتیما أی وحیدا لا نظیر لک- فآوى‏ إلیک الناس و عرفهم فضلک حتى عرفوک و وجدک ضالا یقول منسوبا عند قومک إلى الضلالة فهداهم لمعرفتک- و وجدک عائلا یقول فقیرا عند قومک یقولون لا مال لک فأغناک‏ الله بمال خدیجة ثم زادک من فضله فجعل دعاءک مستجابا حتى لو دعوت على حجر أن یجعله الله لک ذهبا لنقل عینه إلى مرادک و أتاک بالطعام حیث لا طعام و أتاک بالماء حیث لا ماء و أغاثک بالملائکة حیث لا مغیث فأظفرک بهم على أعدائک.

عبایه گوید از ابن عباس از معنى آیه: ألم یجدک یتیما فآوى‏، آیا خداوند تو را یتیم نیافت پس در پناه خود حفظ فرمود (که چرا آن حضرت را یتیم نامیده؟). پرسیدند

گفت از این جهت آن حضرت را یتیم نامیدند چون روى زمین از أولین و آخرین همانند نداشت پس خداوند براى اظهار امتنان نعمت بر حضرت فرمود: أ لم یجدک یتیما فآوى‏، یعنى آیا تنها نبودى و همانند و نظیر نداشتى پس خداوند مردم را به طرف تو جمع کرد  و فضیلت تو را بر مردم آشکار کرد  تا آنکه تو را شناختند و وجدک ضالا فهدى‏، در میان اقوام و طائفه خود تو را گمراه می‌‌خواندند پس خداوند آنها را  بوسیله معرفت تو هدایت کرد و وجدک عائلا فأغنى‏، و به تو می‌گفتند که فقیر هستى و اموال و ثروتى ندارى پس خداوند بسبب اموال خدیجه (س) تو را ثروتمند و بى‏نیاز کرد و فضیلت و عزت تو را زیاد کرد و دعاهاى تو را مستجاب نمود تا جایى که اگر دعا کنى و از خدا درخواست کنی که سنگى را برایت طلا گرداند در همان لحظه طلا می‌کند و در مواقعى که غذا نداشتى براى تو غذا فرستاد و هر گاه تشنه می‌شدى آب برایت مهیا کرد، و در آن روزهائى که یاور نداشتى تو را بسبب ملائکه یارى کرد و تو را بر دشمنانت پیروز ساخت.

ابن بابویه، محمد بن على، معانی الأخبار ؛ النص ؛ ص52 دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: اول، 1403 ق. 

حضرت خدیجه مصداق «ازواجنا» در آخر سوره فرقان

در تفسیر فرات کوفی نقل شده است:

[فرات‏] قال حدثنی علی بن حمدون [قال حدثنا علی بن محمد بن مروان قال حدثنا علی بن یزید عن جریر عن عبد الله بن وهب عن أبی هارون‏] عن أبی سعید فی قوله [تعالى‏] هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قرة أعین و اجعلنا للمتقین إماما قال النبی ص قلت [لجبرئیل‏ ع یا جبرئیل‏] من أزواجنا قال خدیجة قال قلت و من ذریاتنا قال فاطمة قلت و من قرة أعین قال الحسن و الحسین قلت‏ و اجعلنا للمتقین إماما [و من للمتقین إماما] قال علی بن أبی طالب علیه السلام

از ابو سعید خدری درباره آیه«پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان» نقل شده است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود به جبرائیل گفتم ای جبرائیل ازواجنا چه کسانی هستند؟ فرمود: خدیجه (سلام الله علیها) گفتم من ذریاتنا چه کسی است؟ گفت فاطمه (سلام الله علیها) گفتم قره اعین کیست؟ گفت حسن (سلام الله علیها) و حسین (سلام الله علیها) گفتم واجعلنا للمتقین اماما چه کسی است؟ گفت علی بن ابی طالب (سلام الله علیها)

کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی ، ص294، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی - تهران، چاپ: اول، 1410 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ، ج‏24 ، ص135، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن ، ج‏4 ، ص156، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش.

علی بن ابراهیم روایت دیگری را نیز چنین نقل کرده است:

و روى غیره‏ أن‏ «أزواجنا» خدیجة و ذریاتنا فاطمة «و قرة أعین‏» الحسن و الحسین «و اجعلنا للمتقین إماما» علی بن أبی طالب علیه السلام

قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج‏2 ، ص117 دار الکتاب - قم، چاپ: سوم، 1404ق.

بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن ، ج‏4، ص156، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش.

حزن شدید پیامبر (صلی الله علیه وآله) بعد از حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

بعد از رحلت حضرت ابوطالب علیه السلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها، به شدت اندوه و غم وجود پیامبر صلی الله علیه و آله، را فرا گرفت لذا تصمیم به هجرت گرفت

شیخ کلینی روایت در این‌باره را چنین نقل می‌کند:

فلما فقدهما رسول الله ص سئم المقام بمکة و دخله حزن شدید و أشفق على نفسه من کفار قریش فشکا إلى جبرئیل ع ذلک فأوحى الله عزوجل إلیه اخرج‏ من‏ القریة الظالم أهلها و هاجر إلى المدینة فلیس لک الیوم بمکة ناصر و انصب للمشرکین حربا فعند ذلک توجه رسول الله ص إلى المدینة

زمانی که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم هر دوى آنها (ابوطالب و خدیجه علیهما السلام) را در مکه از دست داد، اندوه شدیدی وجود او را در برگرفت و از شر کافران قریش بر جان خویش بیم پیدا کرد  از این رو  به جبرئیل شکوه نمود، خداوند عزوجل به آن حضرت وحى فرمود که: از این سرزمین که مردمش ظالمند، خارج شو و به مدینه هجرت کن که در مکه دیگر یارى برایت باقى نمانده است و علم جنگ با مشرکان برافراز. در این هنگام بود که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به سوى مدینه روى آورد.

کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق،  الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏8 ؛ ص340 دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. 

اولین زنی که به پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایمان آورد

در روایات فراوانی نقل شده است که اولین نفری که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد، حضرت علی علیه السلام بود و بعد از ایشان، حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان اولین زن به آن حضرت ایمان آورد. زمانی که پیامبر صلی الله علیه واله در بستر بیماری بودند، حضرت زهرا سلام الله علیها  بسیار پریشان و گریان بود، پیامبر صلی الله علیه واله حضرت زهرا علیها السلام را با بیان خاطره خوش اسلام آوردن حضرت علی علیه السلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها، دلداری می‌داد.

در امالی شیخ طوسی آمده است:

.... سلمان الفارسی (رضی الله عنه)، قال: دخلت على رسول الله (صلى الله علیه و آله) فی مرضه الذی قبض فیه، ...... قال: إن علیا أول من آمن بالله (عز و جل) و رسوله من هذه‏ الأمة، هو و خدیجة أمک‏،

سلمان فارسی می گوید:‌ در بیماری که حضرت رسول  صلی الله علیه وآله بعد از آن به لقاء الله پیوست، محضر ایشان شرفیاب شدم ... ایشان [خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها] فرمود: همانا علی (علیه السلام)، نخستین شخص از این امت است که به خدا و رسولش  ایمان آورد، علی (علیه السلام) و خدیجه (سلام الله علیها) مادر تو اولین افرادی هستند که اسلام  آوردند.

.طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی) ؛ النص ؛ ص606 دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏22 ؛ ص502 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

شیخ طوسی نیز روایت دیگری را چنین نقل کرده است:

أخبرنا أبو عمر، قال: أخبرنا أحمد، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن یحیى الجعفی، قال: حدثنا أبی، قال: حدثنا الحسین بن عبد الکریم- و هو أبو هلال الجعفی-، قال: حدثنا جابر بن الحر النخعی، قال: حدثنی عبد الرحمن بن میمون أبو عبد الله، عن أبیه، قال: سمعت ابن عباس یقول: أول من آمن برسول الله (صلى الله علیه و آله) من الرجال علی، و من‏ النساء خدیجة (رضی الله عنهما)

.طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی) ؛ النص ؛ ص259دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق.

کراجکی روایت دیگری را از محدثین چنین نقل کرده است:

روى المحدثون و سطر المصنفون .. فکان أول من آمن به من‏ النساء خدیجة و من الذکور أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب و عمره یومئذ عشر سنین‏

کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد ؛ ج‏1 ؛ ص ۲۵۲- 256 دارالذخائر - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1410 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏35 ؛ ص44 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

در روایتی که شیخ صدوق از امام حسین علیه السلام درباره مباهات امام حسین علیه السلام به مادر بزرگشان نیز مسئله اسلام حضرت خدیجه علیها السلام چنین آمده است:

قال أنشدکم الله هل تعلمون أن جدتی‏ خدیجة بنت خویلد أول نساء هذه الأمة إسلاما قالوا اللهم نعم‏

امام حسین علیه السلام (روز عاشورا) فرمود : شما را به خدا آیا مى‏دانید که جده‏ام خدیجه دخت خویلد اول زن مسلمان امت است؟ گفتند بله

ابن بابویه، محمد بن على، ا الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص158، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.

ابن طاووس، على بن موسى - فهرى زنجانى، احمد، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 86 / ترجمه فهرى، جهان - تهران، چاپ: اول، 1348ش. 

تصدیق پیامبر (ص) وقتی که همه تکذیبش کردند

در روایتی نقل شده است زمانی که همه اهل مکه، پیامبر صلی الله علیه و آله را تکذیب کردند، اما همسرش حضرت خدیجه علیها السلام حضرت را تصدیق کرد:

و عن علی ع قال: ذکر النبی ص خدیجة یوما و هو عند نسائه فبکى فقالت عائشة ما یبکیک على عجوز حمراء من عجائز بنی أسد فقال صدقتنی‏ إذ کذبتم‏ و آمنت بی إذ کفرتم و ولدت لی إذ عقمتم قالت عائشة فما زلت أتقرب إلى رسول الله صلى الله علیه و آله بذکرها.

و از امیر المؤمنین (ع) نقل شده است که روزى رسول الله (ص) از حضرت خدیجه (ع) در پیش زنان خود یاد کرد و گریه کرد عایشه گفت: چرا بر یک پیر زن سرخى از پیر زنان بنى اسد گریه می‌کنی؟، آن حضرت فرمود: او تصدیق کرد مرا وقتى که شما تکذیب می‌کردند، و ایمان آورد به من در موقعی‏ که شما کافر بودید، و فرزند آورد از براى من و شما همه عقیم بودید، عایشه گوید که ما دائما با یاد حضرت خدیجه (س)  به رسول الله (ص) تقرب می‌جستیم

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏16 ؛ ص8، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق 

ایمانش را با بیعت با امیرالمؤمنین  علیه السلام کامل کرد

در روایتی پیرامون نحوه اسلام آوردن حضرت خدیجه سلام الله علیها چنین آمده است:

 الطرف، للسید بن طاوس نقلا من کتاب الوصیة لعیسى بن المستفاد عن موسى بن جعفر ع قال: سألت عن بدء الإسلام کیف أسلم علی و کیف أسلمت خدیجة فقال تأبى إلا أن تطلب أصول العلم و مبتدأه أما و الله إنک لتسأل تفقها ثم قال سألت أبی ع عن ذلک فقال لی لما دعاهما  رسول الله ص قال یا علی و یا خدیجة أسلمتما لله و سلمتما له و قال إن جبرئیل عندی یدعوکما إلى بیعة الإسلام فأسلما تسلما و أطیعا تهدیا فقالا فعلنا و أطعنا یا رسول‏ الله فقال إن جبرئیل عندی یقول لکما إن للإسلام شروطا و عهودا و مواثیق فابتدئاه بما شرط الله علیکما لنفسه و لرسوله أن تقولا نشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له فی ملکه‏  لم یتخذ ولدا و لم یتخذ صاحبة إلها واحدا مخلصا و أن محمدا عبده و رسوله أرسله إلى الناس کافة بین یدی الساعة و نشهد أن الله یحیی و یمیت و یرفع و یضع و یغنی و یفقر و یفعل ما یشاء و یبعث من فی القبور قالا شهدنا قال و إسباغ الوضوء على المکاره و غسل الوجه و الیدین و الذراعین و مسح الرأس و الرجلین إلى الکعبین و غسل الجنابة فی الحر و البرد و إقام الصلاة و أخذ الزکاة من حلها و وضعها فی أهلها و حج البیت و صوم شهر رمضان و الجهاد فی سبیل الله و بر الوالدین و صلة الرحم و العدل فی الرعیة و القسم بالسویة و الوقوف عند الشبهة و رفعها إلى الإمام فإنه لا شبهة عنده و طاعة ولی الأمر بعدی و معرفته فی حیاتی و بعد موتی و الأئمة من بعده واحد بعد واحد و موالاة أولیاء الله و معاداة أعداء الله و البراءة من الشیطان الرجیم و حزبه و أشیاعه و البراءة من الأحزاب تیم و عدی و أمیة و أشیاعهم و أتباعهم و الحیاة على دینی و سنتی و دین وصیی و سنته إلى یوم القیامة و الموت على مثل ذلک‏  و ترک شرب الخمر و ملاحاة الناس‏  یا خدیجة فهمت ما شرط ربک علیک قالت نعم و آمنت و صدقت و رضیت و سلمت قال علی و أنا على ذلک فقال یا علی تبایعنی على ما شرطت علیک قال نعم قال فبسط رسول الله ص کفه و وضع کف علی ع فی کفه و قال بایعنی یا علی على ما شرطت علیک و أن تمنعنی مما تمنع منه نفسک فبکى علی ع و قال بأبی و أمی لا حول و لا قوة إلا بالله فقال رسول الله ص اهتدیت و رب الکعبة و رشدت و وفقت أرشدک الله یا خدیجة ضعی یدک فوق ید علی فبایعی له فبایعت على مثل ما بایع علیه علی بن أبی طالب ع على أنه لا جهاد علیها ثم قال یا خدیجة هذا علی مولاک و مولى المؤمنین و إمامهم بعدی قالت صدقت یا رسول الله قد بایعته على ما قلت أشهد الله و أشهدک‏  و کفى بالله شهیدا علیما

 عیسى بن مستفاد می‌گوید: موسى بن جعفر علیهما السلام فرمود: از پدرم جعفر بن محمد سلام الله علیهما پرسیدم آغاز اسلام چگونه بود، على و خدیجه چگونه مسلمان شدند؟ پدرم فرمود: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و اله آن‏ها را به اسلام دعوت کرد فرمودند: اى على و اى خدیجه اینک جبرئیل در نزد من است و از شما دعوت مى‏کند که به اسلام بیعت کنید تا هدایت شوید. آنها نیز اسلام را اختیار کردند و از رسول خدا اطاعت نمودند، رسول خدا به آن دو فرمودند جبرئیل مى‏گوید اسلام شرطها و پیمانها دارد که به آن‏ها باید عمل کنید و آن پیمان‏ها را بکار گیرید، و آن شرط عبارتند از اینکه به وحدانیت خداوند گواهى دهید، آن خدائى که همتا ندارد و در کشور دارى کسى با او شریک نیست. خداوند از کسى متولد نشده و زن و همنشین هم ندارد، او خدایى است یگانه‏ و پاک از همه چیز و باید گواهى دهید که محمد بنده و فرستاده او مى‏باشد که او را براى هدایت مردم فرستاد و تا قیامت پیامبر دیگری نخواهد آمد، گواهى مى‏دهیم خداوند زنده مى‏کند و مى‏می‌راند.خداوند افرادى را بالا مى‏برد و یا از بالا، پائین مى‏کشد، اوست که بى‏نیاز مى‏کند و یا فقیر مى‏گرداند و هر چه بخواهد انجام مى‏دهد، و مردم را از قبرها بار دیگر بیرون مى‏آورد، آن‏ها گفتند: به اینها هم ایمان آوردیم، بعد فرمود: یکى از شرطها این است که باید وضوء کامل بگیرید اگر چه براى شما کراهت و یا ناراحتى بیاورد.

باید دست و صورت را تا مرفق بشوئید، و سر و پا را مسح کنید و از جنابت غسل کنید چه در هنگام گرما و یا سرما، و نماز را برپا دارید و زکاة مال حلال را بدهید، و آن را به اهلش برسانید، حج خانه را بجاى آورید، و ماه رمضان را روزه داشته باشید و در راه خدا جهاد کنید، به پدر و مادر نیکى کنید، صله ارحام بجاى آورید و با مردم با عدالت رفتار کنید. هنگام تقسیم با مساوات عمل نمائید، در هنگام برخورد با شبهه‏ها توقف کنید، تا خود را به امام برسانید و حقیقت را از وى سؤال کنید که شبهه‏اى در نزد امام نیست، ولى امر بعد از مرا بشناسید، و در حیات و ممات من به او معرفت حاصل کنید، و امامان بعد از او را یکى بعد از دیگرى بشناسید، با دوستان خدا دوست باشید، و با دشمنان او دشمنى کنید، و از شیطان و حزب او و پیروانش برائت داشته باشید، و از احزابى که با رسول خدا جنگ کردند مانند بنى امیه و تیم و عدى و شیعیان و پیروان آنها بیزارى بجوئید، کسانى که با دین و سنت من جنگ کردند باید مورد بغض شما باشند. باید تا روز قیامت از آنها دورى کرد بر همین عقیده باید از دنیا رفت، باید از شراب خورى دست کشید و با مردم دشمنى نکرد، اى خدیجه دریافتى چه گفتم، و شروط خدا را فهمیدى؟ گفت: آرى فهمیدم و قبول کردم و به آن ایمان آوردم و راضى شدم تسلیم گردم، على هم این‏ها را تصدیق و گواهى نمود، و گفت یا رسول‏ الله من هم به تمام این گفته‏ها ایمان آوردم و تسلیم شدم. بعد از این رسول خدا صلى الله علیه و اله فرمود: اى على با آن شرائط بیعت مى‏کنى گفت: آرى، بعد از این رسول خدا دست خود را بر دست على گذاشت و فرمود: با همان شرائط با من بیعت کنید، و از من دفاع نمائید همان گونه که از خودت دفاع مى‏نمائى، در اینجا على علیه السلام گریه کردند و گفتند: پدر و مادرم فدایت باشند یا رسول الله لا حول و لا قوة الا بالله.

رسول خدا صلى الله علیه و اله فرمودند: اى على به خداوند کعبه هدایت شدى و رستگار گردیدى و توفیق یافتى، اى خدیجه خداوند تو را ارشاد فرمود اینک دست خود را بالاى دست على قرار بده و با او بیعت کن، او هم با رسول خدا مانند على بیعت کرد و همه را گردن گرفت جز امر جهاد که به زنان قرار نگرفته است.

سپس فرمود: اى خدیجه این على رهبر و مولاى تو و همه مؤمنان و امام آنها بعد از من مى‏باشند، خدیجه گفت: شما درست مى‏گوئى یا رسول الله من به گفته شما با او بیعت کردم، خدا را با شما بر این بیعت گواه مى‏گیرم و خداوند خود گواهى دانا هست.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏18 ؛ ص232 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

اولین بیعت کننده با حضرت علی (علیه السلام)

پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از اینکه به رسالت مبعوث شد، حضرت علی علیه اسلام و حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به ایشان ایمان آورده و بیعت کردند بعد از بیعت پیامبر (ص)‌، حضرت از همسرش خواست که با امام بعد از پیامبر (ص) ‌یعنی حضرت علی علیه السلام بیعت کند و به ولایت ایشان اقرار کند که حضرت خدیجه (ع) بی‌درنگ با امام علی (ع) بیعت کرد:

 فبایعت على مثل ما بایع علیه علی بن أبی طالب ع على أنه لا جهاد علیها ثم قال یا خدیجة هذا علی مولاک و مولى المؤمنین و إمامهم بعدی قالت صدقت یا رسول الله قد بایعته‏ على‏ ما قلت‏ أشهد الله و أشهدک‏  و کفى بالله شهیدا علیما

 پیامبر(ص) فرمودند: ای خدیجه! این علی است مولای تو و مولا و امام مومنین بعد از من. خدیجه فرمود: راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را –بر این کار-شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏18 ؛ ص233دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. 

حضرت خدیجه (س)، زن مبارک و صدیقه

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال خود، نقلی را آورده است که خداوند ویژگی‌هایی و خصوصیات پیامبر آخر الزمان را برای حضرت عیسی علیه السلام می‌شمرد که یکی از خصوصیات آن، وجود همسر مبارک و راستگو برای ایشان بود:

.. نسله‏ من‏ مبارکة صدیقة یکون له منها ابنة لها فرخان سیدان یستشهدان

نسل پیامبر (صلی الله علیه وآله) از زن مبارکه و صدیقه ای است که او دختری دارد که دو جگر گوشه او (حسنین علیهما السلام) می باشند که سرور و شهید هستند.

ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط - القدیمة) ؛ ج‏1 ؛ ص509 دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: دوم، 1409 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،  بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏21 ؛ ص317 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق. 

حضرت خدیجه (س) زنی طاهره، زکیه، راضیه، و مرضیه بود

در زیارتنامه منسوب به حضرت خدیجه علیها السلام چنین آمده است:

..السلام على أزواجک الطاهرات‏ الخیرات‏ أمهات المؤمنین خصوصا الصدیقة الطاهرة الزکیة الراضیة المرضیة خدیجة الکبرى أم المؤمنین

سلام بر همسران پاک و نیک تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوی راستین و پاک و پاکیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه بانوی بزرگ، مادر مومنان علیها السلام

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏97 ؛ ص189 دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

مایه آرامش و تسکین قلب پیامبر (ص)

وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله کفار و مشرکین و بت پرستان را به دین اسلام دعوت می‌کرد، قریش ایشان را اذیت کرده و مورد طعن و ناسزا قرار می‌دادند، اما وقتی با باری از غم و اندوه به خانه بر می‌گشت، با دیدن حضرت خدیجه علیها السلام و تسکین و دلداری ایشان، غم و اندوه از چهره پیامبر (ص) می‌رفت:

و کان رسول الله صلى الله علیه و آله فی ابتداء أمره إذا دعا قومه فکذبوه، و نالوا منه و هموا به، منعه منهم عمه أبو طالب. و کان سیدا مطاعا فیهم، و کان یأتی خدیجة مغموما لما یناله منهم، فتهدئه، و تصبره، و تهون علیه. و بذلت ما لها له، فکان ذلک مما یعزبه. فلما کثر الاسلام و المسلمون بمکة مات أبو طالب عم رسول الله صلى الله علیه و آله ثم ماتت خدیجة بعده بثلاثة أیام. و کان رسول الله صلى الله علیه و آله یقول:

ما اغتممت بغم أیام حیاة أبی طالب و خدیجة لما کان أبو طالب یدفعه عنه و خدیجة تعزیه و تصبره و تهون علیه

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در ابتدای دعوت زمانی که قوم خود را دعوت می‌کر آنها تکذیبش کرده و نسبت ایشان بدگویی کردند و همت کردند او را بکشند که عمویش ابوطالب مانع می‌شد و او ابوطالب در نزد قوم خود سید و سرور و مورد اطاعت بوده است  در این موقع ( هنگامى که با عناد ولجاجت آنها مواجه مى شد)، قلب حضرت پر از غم واندوه می‌شد و با این حالت به حضور حضرت خدیجه (سلام الله علیها) می‌آمد در این موقع حضرت خدیجه(سلام الله علیها) آن حضرت را تسکین مى داد و دعوت به صبر می‌کرد و مایه آرامش ایشان بود و تمام اموال خود را در راه پیامبر (صلی الله علیه وآله) خرج کرد  و این کارها مایه تسلی پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود. زمانی که مسلمانان در مکه زیاد شدند حضرت ابوطالب (علیه السلام) عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفت سپس بعد از سه روز حضرت خدیجه نیز از دنیا رحلت کرد  لذا پیامبر (صلی الله علیه وآله)‌همیشه می‌فرمود در ایام حیات ابوطالب و خدیجه علیهما السلام غمی من را غمناک نکرد زیرا ابوطالب از او دفاع می‌کرد و حضرت خدیجه نیز او را تسلی می‌داد و مایه آرامش حضرت بود

ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام،  ج‏3  ص 16-17، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، 1409 ق.

در جاهای دیگر نیز به این مضمون نقل شده است:

..کانت له وزیرة صدق على الإسلام و کان یسکن إلیها

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) براى پیامبر (صلی الله علیه وآله) به منزله وزیرى بود که به اسلام مصدق بود، و رسول خدا بوسیله او آرامش دل پیدا می‌کرد.

طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)،ص53، اسلامیه - تهران، چاپ: سوم، 1390 ق.

نتیجه

وجود چنین فضائلی درباره حضرت خدیجه علیها السلام، نشان از اوج مقام و منزلت و جایگاه رفیع ایشان در نزد پرودگار، پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام دارد


منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
مطالب بیشتر


 نظرات شما



نام    
پست الكترونيكي:    
نظر:  
 
 
 
 
   
دریافت اطلاعات...
مقالات
دریافت اطلاعات...